منو سایت

  • خانه
  • اخبار بازی
  • افسانه زلدا فرمول را اختراع کرد. ارتباط با گذشته آن را کامل می کند

افسانه زلدا فرمول را اختراع کرد. ارتباط با گذشته آن را کامل می کند

 تاریخ انتشار :
/
  اخبار بازی
افسانه زلدا فرمول را اختراع کرد. ارتباط با گذشته آن را کامل می کند

افسانه زلدا فرمول را اختراع کرد. ارتباط با گذشته آن را کامل می کند

Legend of Zelda یک دستاورد انقلابی در بازی‌های ویدیویی بود، اما تنها پنج سال طول می‌کشد تا نینتندو این فرمول را چنان بهبود بخشد که نسخه اصلی شبیه نمونه اولیه چیزی باشد که قرار بود در آینده بیاید. The Legend of Zelda: Link to the Past، که سی امین سالگرد عرضه خود را در ایالات متحده جشن می گیرد، امروز، 13 آوریل، یکی از بهترین بازی های ویدیویی تمام دوران است و استانداردی را تعیین می کند که بازی های زلدا در سال های بعد برای رسیدن به آن تلاش کردند. . به طرز شگفت انگیزی دوام می آورد – طراحی آن به همان اندازه که در ظرافتش چشمگیر است، به همان اندازه که بازی در حال حاضر لذتی واقعی دارد، همانطور که در سال 1992 بود.

دقایق ابتدایی مجموعه ای شگفت انگیز از طراحی و داستان سرایی موثر بازی است. شما در یک شب طوفانی با شنیدن یک درخواست روانی برای کمک از شاهزاده زلدا از خواب بیدار می شوید. عمویت که معلوم است شمشیر و سپر به دست دارد می رود و می گوید همان جا که هستی بمان. شما به بیرون بروید، جاده قلعه را دنبال کنید، اما متوجه می شوید که عموی شما به شدت زخمی شده است. او شمشیر و سپر خود را به شما می دهد و شما یک ماجراجویی جدی را آغاز می کنید، قلعه را کاوش می کنید، با چند دشمن اول خود می جنگید و در نهایت با شاهزاده زلدا فرار می کنید.

این قطعه 20 دقیقه ای از بازی، کل تجربه مینیاتوری است، که به آنچه باید بارها و بارها برای ده ساعت آینده یا بیشتر تکرار شود اشاره می کند. فقط در چند دقیقه متوجه تهدید بزرگ می شوید، جادوگری که قدرت را از پادشاه گرفته است. حس ماجراجویی را حس می کنید که باعث شد لینک خانه را ترک کند، وقتی به او گفته شد که این کار را نکند. پس از دریافت پیام زلدا، نتیجه می گیرید که لینک به نوعی خاص و مقدر شده است. شما یاد می گیرید که چگونه از طریق سفر به قلعه، و به دنبال مطالعه خود قلعه، هم بیرون و هم داخل آن را کشف کنید. شما با استفاده از کلیدها به اصول اولیه تحقیق در سیاه چال پی می برید. شما در نبرد کمی آرام می شوید، از موش ها شروع کنید، سپس نگهبانان، سپس محافظ های محکم تر. و برای همه اینها، شما با یک حس موفقیت پاداش می گیرید: فرار به یک پناهگاه امن در یک کلیسا قبل از هدایت شدن به مرحله بعدی جستجوی خود.

نینتندو، به خصوص در این دوران اولیه، برای آموزش هر آنچه که نیاز دارید بدون درس به شما می‌آموزد، شناخته شده است. شما با انجام دادن یاد می گیرید. برادران سوپر ماریو سطح 1-1 نمونه کلاسیک ترجمه ظریف از طریق مهمترین مکانیک ها است که چیزی جز طراحی صحنه ندارد. باز کردن پیوند به گذشته می‌تواند با حداقل دستورالعمل‌های آموزشی و دامنه بسیار گسترده‌تر همزمان باشد. سپس درست زمانی که این بخش به پایان می رسد، به طرز شگفت انگیزی، بازی دوباره این کار را انجام می دهد.

پس از به ظاهر نجات زلدا و پناه بردن او، مرحله بعدی جستجوی شما آغاز می شود: یافتن سه آویز جادویی برای اثبات اینکه شایسته تسلط بر شمشیر استاد افسانه ای هستید. به خاطر داشته باشید که این اولین باری بود که شمشیر اصلی موضوع هر یادداشتی بود. در حالی که چنین شمشیرهایی در افسانه اصلی Zelda ظاهر شده بودند، از جمله یک تیغه سفید و آبی که به استاد نامرئی تعلق داشت، این برای داستان Blade of Evil’s Bane بسیار مهم بود. او حتی پیشگویی شاعرانه خود را داشت:

“پیروزی قهرمان در آستانه فاجعه، سه نماد فضیلت را به ارمغان آورد.
شمشیر استاد، که او سپس می کشد و خط شوالیه ها را درست نگه می دارد.”

به دست آوردن سه آویز برای دریافت شمشیر اصلی مانند یک تلاش قهرمانانه مناسب بود. یافتن یک مصنوع قهرمانانه که بتواند شر را از بین ببرد و جادوگر Agahnim را شکست دهد، یک تلاش ساده و عالی خواهد بود و بازی دوباره به تدریج گسترش می یابد. با کاوش در سه سیاه چال، اطلاعات مهمی در مورد نحوه کار جهان دوباره یاد می گیرید. جهان در حال باز شدن است و شما تشویق می شوید تا عناصر مهمی را که در طراحی سیاه چال منعکس می شوند، کاوش کرده و بیابید. شما شروع به پیدا کردن اولین تجهیزات خود در سیاه چال ها می کنید تا متوجه شوید که پازل های پیچیده آنها چگونه کار می کنند و چگونه آیتم های سیاه چال نقش مهمی در هر رئیس دارند. باز هم، این برای سری جدید بود – عناصر و رئیس‌ها قبلاً وجود داشته‌اند، اما هرگز این سطح از ارتباط طراحی همزیستی را نداشته‌اند.

پس از دریافت هر سه آویز و بازیابی شمشیر اصلی، زلدا کشف و گرفته می شود و شما برای رفع مشکلات در برابر آگانیم شرور می روید. این همه نشانه‌های اوج بازی ویدیویی را دارد، تا تنش شدید شارژ شما که از شر بزرگ منحرف می‌شود. اما درست زمانی که به نظر می رسد پیروز شده اید و بازی به پایان رسیده است: شما نیستید و نیستید. هر کاری که تاکنون انجام داده اید پیش درآمدی برای بازی است که با ظهور Dark World بازگشایی می شود.

آینه تاریک خیرول آشنا بود – نقاط دیدنی مشابه و مکان‌های دشمن – اما خطرناک‌تر و شوم‌تر. سپس متوجه می‌شوید که نه تنها یک شاهزاده خانم نجات، بلکه هفت نفر از نوادگان هفت حکیمی هستند که گانون را در نسل‌های دنیای تاریک در گذشته مهر و موم کردند. و این یعنی هفت سیاه چال دیگر. کل بازی تا اینجا شما را جذب این سفر کرده است. تمام کارها و یادگیری های شهودی که در مورد نحوه تعامل با جهان آموخته اید در حال ورود به مرحله نهایی است که در آن باید از پویایی بین دنیاها برای باز کردن سیاه چال های اضافی استفاده کنید.

هنگامی که سری Zelda در دوران سه بعدی در فضایی راحت تر شروع به پیر شدن کرد، طرفداران اغلب شکایت می کردند که بیش از حد مفید شده است و باعث خسته کننده و بی روح شدن سریال می شود. Breath of the Wild به عنوان نفسی از هوای تازه مورد ستایش قرار گرفت تا حد زیادی به این دلیل که با درس هایش بسیار باز و مینیمالیستی بود. وقتی طرفداران روزهای ساده تر زلدا را میل می کنند و حذف قطعات آهکی خارجی انباشته شده در طول سال ها را جشن می گیرند، ما اغلب با حس شوم و بی صدا از شگفتی موجود در بازی اول مقایسه می کنیم.

اما یک قالب مناسب تر برای بازی های مدرن ممکن است پیوندی به گذشته باشد. سی سال بعد، این یک شاهکار از طراحی زیبای بازی است که به زیبایی در مراحل دقیق باز می شود، هر کدام بر اساس تمام کارهایی که قبلا انجام داده اید. ساختار انعطاف‌پذیرتر Breath of the Wild ممکن است جهت‌گیری مجموعه برای آینده قابل پیش‌بینی باشد، اما پیوند به گذشته اساس آن بود. این بازی برای چندین دهه مانند روزی که عرضه شد، لذت بخش و زیبا طراحی شده است و ارزش بازبینی را دارد.